ماهور

ماهور

وبلاگ شخصی حسین مثقالی
ماهور

ماهور

وبلاگ شخصی حسین مثقالی

تولد

 

من امروز ۴۳ ساله شدم. هر سال در بیستم اردیبهشت احساس می کنم چیزی درمن بیشتر شده است. سنم ٬ عقلم ٬ احساسم ٬ اراده ام ٬ تجربه ام ٬ سوادم ٬ خوبی هایم ٬ بدی هایم . . . شاید هم آرزوهایم!  

راستی بزرگی انسان به اندازه بزرگی چیست؟ من که فکر می کنم آرزوهای هر انسان معرف وجود و هستی اوست! آرزو یعنی خواستن ٬ یعنی طلب کردن ٬ یعنی تلاش برای رسیدن و مگر انسان جز خواستن و طلب کردن و تلاش برای رسیدن است؟ همه جوانب وجود ما برای نیل به چیزی است که آرزویش را داریم و این آرزو هر چه بزرگتر و ارزشمندتر و والاتر باشد ٬ نشان می دهد که ما انسانتریم! 

من امروز آرزویی دارم. آرزوی بزرگی. آرزویی بسیار بزرگ و ارزشمند! . . . آرزوی شما چیست؟ 

 

خدایا

 

 

خدایا  من چه خاکی  بر سرم  باید  بریزم 

                                          که رویش را به روی من بگرداند عزیزم 

 

خدایا  طاقت  دوری  او  دیگر  ندارم 

                                            اگر روی چو ماهش را نبینم هیچ چیزم 

 

خدایا سایه اش را از سرم برچیده آن سرو 

                                          نمی دانم  از این پس  در پناه که  گریزم 

 

بیا  ناز  نگاهت را کشم ٬ دردت  به جانم 

                                        که از درد تو با صد درد بی درمان ستیزم 

 

خرامان رفتی از چشم تر من همچو  طاووس 

                                   شتابان در پی ات آهوصفت در جست و خیزم 

 

خدایا جان من بستان که شاید بار دیگر 

                                         ملاقاتش نصیب  دل  شود  در رستخیزم 

 

به سرآمد دو روز عمر و خورشید از برم رفت 

                                       نمی دانم  چه  خاکی  بر سرم  باید  بریزم 

 

آرزوی من و دل

 

 

آرزوی من و دل هر دو محال است محال 

                                          برسم من به وصال تو خیال است خیال 

 

سر  سودای   توام   کرد   مرا  سودایی 

                                      عقل از اندیشه تو رو به زوال است زوال 

 

نکنم  ناز  من  ابریشم  موهای  تو  را 

                                          جان من بی تو گرفتار ملال است ملال 

 

گاه گاهی به نگاهی  تو  مرا  مهمان کن 

                                          که نظر بازی عشاق حلال است حلال 

 

پاکی از قلب  پر از مهر تو  مفهوم گرفت 

                                        روی زیبای تو معنای جمال است جمال 

 

من  اگر  ذره  ناچیزم  و  تو   خورشیدی 

                                     قصدم از چون و چرا نیل کمال است کمال 

 

عقل می گوید از این ورطه برون آی برون 

                                   آرزوی من و دل هر دو وصال است وصال 

  

زنان ونوسی ٬ مردان مریخی

مقدمه: چند وقت بود می خواستم مطالب وبلاگ فیلمنامه را که جایی برای معرفی طرحها و فیلمنامه های سینمایی و تلویزیونی ام بود به این وبلاگ منتقل کنم و عنوان وبلاگ شخصی ام را بر آن بگذارم اما هر بار فرصت نمی شد تا اینکه فرصت مغتنمی در یکی از مسافرتهایم پیش آمد واین کار را شروع کردم.  

در ادامه آخرین مطلبی را که در وبلاگ فیلمنامه نوشتم برایتان نقل می کنم و وبلاگ فیلمنامه از همین امروز تعطیل خواهم شد. 

  

توجه شما را بدون هیچ توضیحی به خبر زیر از خبرگزاری زنان ایران - تهران جلب می کنم:  

 

فیلمبرداری «زنان ونوسی، مردان مریخی» به پایان رسید

پرینت1389/01/25
11:18

خبرگزاری زنان ایران – تهران
سرویس فرهنگی – فیلم

 

خبرگزاری بین المللی زنان ایران : فیلمبرداری فیلم سینمایی «زنان ونوسی ، مردان مریخی» به کارگردانی کاظم راست‌گفتار به پایان رسید .

به گزارش سرویس فرهنگی خبرگزاری زنان ایران ، فیلمبرداری این اثر با مدیریت «علیرضا زرین‌دست» در لوکیشن‌های مختلفی در تهران انجام شد و سکانس‌های برفی آن در پیست اسکی دیزین فیلمبرداری شد.

امین حیایی، بهاره رهنما، شیلا خداداد ،‌ امیرحسین رستمی ، سحر زکریا ، شراره رخام در «زنان ونوسی، مردان مریخی» ایفای نقش کردند.

در خلاصه داستان «زنان ونوسی، مردان مریخی» آمده: همسر مهندس جوانی به نام سعید وی را مجبور می‌کند مبلغ هنگفتی قرض کرده و او را برای اسکی و تفریح به فرانسه و کوه‌های آلپ بفرستد. در آلپ هنگام اسکی، زن در یک یخچال طبیعی سقوط کرده و می‌میرد. سعید پس از بیرون آمدن از بهت و حیرت ناشی از مرگ همسرش با دختر دیگری ازدواج می‌کند، اما بلافاصله بعد از ازدواج جسد یخ زده همسر قبلی در کوه آلپ پیدا می‌شود و در اثر اتفاقی زنده شده و به ایران برمی‌گردد ... و این سرآغاز ماجرایی طنز‌آمیز و عجیب و غریب می‌شود به نام زنان ونوسی، مردان مریخی.

لیست عوامل این فیلم عبارتند از: تهیه‌کننده: سید محمدرضا مفیدی، محصول آمایش هنر،گروه کارگردانی: کارگردان: کاظم راست گفتار، دستیار اول و برنامه‌ریز: محمدجواد رجب‌زاده، دستیار دوم: محمدرضا زاهدیان، منشی صحنه: سپیده سپهر آرا، گروه نویسندگان: حسین مثقالی و شعله نیک‌روش، عکاس: احمدرضا شجاعی، گروه فیلمبرداری: مدیر فیلمبرداری: علیرضا زرین دست، دستیاران: مهرداد لشگری، بهرام مشایی، رضا نوروزی، محمد کریمی، هادی جعفری، گروه صدا: صدابرداران: محمود خرسند، وحید دوزنده، دستیار صدا: سهیل متولی، گروه گریم:طراح گریم:عبدالله اسکندری، مجریان: بابک اسکندری، سالومه اسکندری، سینا خاکسار، بانو سام خطره، گروه صحنه و لباس: طراح صحنه و لباس: ویشکا آسایش، دستیاران: مهیار اسماعیلی‌پور، فروغ شاهسوند ، دستیار لباس: شراره احمدی، مسئول هنرور: خانم حسینی، سینه موبیل: حسین‌زاده، گروه تولید و تدارکات: مدیر تولید: مجتبی متولی، مدیر تدارکات: حمید پرهیز، دستیاران: محمد قربانی، مهرزاد چلنگر، ابوالفضل لطفی، بازیگران: امین حیایی، بهاره رهنما، شیلا خداداد،‌ غلامحسین لطفی، یوسف صیادی، امیرحسین رستمی، اکرم محمدی، سحر زکریا، شراره رخام، الیکا عبدالرزاقی، رامش صفایی، مژگان جودی، مهدی صباغی، سیدابراهیم بحرالعلومی، احمد ایراندوست، سارا میرزایی، الهه حصاری، آتنا بهگام .

کدخبر : 89012519

دو خواهر رفتند خانه بخت!!

 

 مقدمه: چند وقت بود می خواستم مطالب وبلاگ فیلمنامه را که جایی برای معرفی طرحها و فیلمنامه های سینمایی و تلویزیونی ام بود به این وبلاگ منتقل کنم و عنوان وبلاگ شخصی ام را بر آن بگذارم اما هر بار فرصت نمی شد تا اینکه فرصت مغتنمی در یکی از مسافرتهایم پیش آمد واین کار را شروع کردم.  

در ادامه سومین مطلبی را که در وبلاگ فیلمنامه نوشتم برایتان نقل می کنم. بقیه را هم به مرور منتقل خواهم کرد.

 
 
دلم می خواست این مطلب را بعد از اکران فیلم دو خواهر بنویسم اما به دلایل مختلف نشد. شاید هم نوشتنش بعد از حدود سه ماه جای تعجب باشد اما به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.  

دو خواهر فیلمی کمدی بود که به نویسندگی من و همسر عزیزم شعله نیک روش و به کارگردانی محمد بانکی در سال 87 در اصفهان ساخته شد و در اکران عید فطر سال 88 در تهران و شهرستانها به روی پرده رفت. محمد رضا گلزار ، نیکی کریمی ، الناز شاکر دوست ،‌حامد کمیلی و مهرنوش بختیاری از بازیگران اصلی فیلم بودند و فیلم با فروش یک میلیارد و اندی میلیون تومان عضو باشگاه میلیاردی ها شد.  

ماجرای فیلمنامه و فیلم دو خواهر به سال 85 برمی گردد. آقای بانکی فیلمنامه ای به نام آقابالاسر از من خوانده و پسندیده بود. مدتی وقت صرف کردیم تا به قول ایشان آماده ارائه به ارشاد شود. چون در فیلمنامه من کمی بی پروایی وجود داشت و موضوعش به قول معروف ملتهب بود. فیلمنامه تغییر یافته آماده شد اما ارشاد پروانه ساخت نداد! 

کمی بعد آقای بانکی با من تماس گرفت و گفت فیلمی سراغ نداری که بشود آن را آداپته کرد؟ (آداپته عبارت محترمانه کپی کردن است!) من زیاد مایل به این کار نبودم ولی ایشان به درستی گفتند  که همه دارند در سینما این کار را می کنند. منتها بعضی می پیچانند تا معلوم نشود بعضی هم علنی این کار را انجام می دهند. من قبول کردم. مدتی قبلش من فیلمی به نام دو تا زیاده (Tow Much) دیده بودم که دوست عزیزم آقای گلبهار به من معرفی کرده بود. آن را به آقای بانکی دادم و ایشان بلافاصله پسندید. طرحی از روی آن نوشتیم و ارشاد هم بلافاصله پروانه ساختش را صادر کرد! 

صحنه های غیر اخلاقی فیلم را در آوردیم و به جایش خواستگاری گذاشتیم و یک روانشناس وارد داستان کردیم تا قهرمانهای مشکلدار فیلم را راهنمایی کند. بقیه داستان تقریباً‌همان است که در فیلم خوش ساخت دو تا زیاده بود و مایی که وارد این ورطه شده بودیم دلیلی برای عوض کردنش نمی دیدیم!  

در زمان اکران فیلم بر خلاف تصورم کسی به کپی بودن فیلم گیر نداد و حتی با عباراتی مثل یک کپی تر و تمیز ، به نظرم از آن تقدیر هم کردند. بلکه بیشتر نقدهای به قول معروف منفی متوجه کارگردانی بود که چون من کارگردان فیلم نیستم جوابی به آنها نمی دهم. 

به هر حال به نظرم تجربه جالبی بود و من از آن خیلی چیز یاد گرفتم. امیدوارم شما هم . . . 

در ادامه متن کامل و نهایی فیلمنامه دو خواهر را در قسمت ادامه مطلب درج می کنم. ضمناً‌ منتظر CD وDVD فیلم در نوروز 89 باشد.  

 15 اسفند 1388