از نگاه تو شعر می روید
راز دل در ترانه می جوید
می خرامد غزل به دفتر من
آنچه ناگفتنی است می گوید
در میان هزار عطر نفیس
بوی گل از تن تو می بوید
زندگی با تو عین خوشبختی است
بی خبر راه کعبه می پوید
چشمه سار دلت عجب صاف است
عیب عاشق چه خوب می شوید
قلب من قصر پادشاهی توست
مدعی هر چه خواست می گوید
چشم من جای پای خورشید است
جای پای تو نور می روید
آخی اینو خیلی دوست داشتم
خسته نباشین مثل همیشه زیبا
سلام
ببخشید بابت تاخیرم
پستتان را خواندم.شعر خوبی ست.
احساس زیبا و شیرینی در آن جاریست.قافیه و وزن مناسبی دارد و برخی بیت های جذابی هم در آن هست.فقط باز هم یک مورد کوچولو از تعابیر تکراری در آن هست که نبودنش و یا دیگرگونه بودنش بهتر می بود.
مدعی هر چه خواست می گوید
اما به طور کل بسیار بسیار لذت بردم.زبان خوبی هم دارد این شعر...
موفق باشید.
سلام
دل نشین وصمیمی می سرایی:
می خرامد غزل به دفتر من
آنچه ناگفتنی است می گوید
دست مریزاد
با//هوای گریه دارم//به روزم[گل][بدرود]