ماهور

ماهور

وبلاگ شخصی حسین مثقالی
ماهور

ماهور

وبلاگ شخصی حسین مثقالی

زنان ونوسی ٬ مردان مریخی

مقدمه: چند وقت بود می خواستم مطالب وبلاگ فیلمنامه را که جایی برای معرفی طرحها و فیلمنامه های سینمایی و تلویزیونی ام بود به این وبلاگ منتقل کنم و عنوان وبلاگ شخصی ام را بر آن بگذارم اما هر بار فرصت نمی شد تا اینکه فرصت مغتنمی در یکی از مسافرتهایم پیش آمد واین کار را شروع کردم.  

در ادامه آخرین مطلبی را که در وبلاگ فیلمنامه نوشتم برایتان نقل می کنم و وبلاگ فیلمنامه از همین امروز تعطیل خواهم شد. 

  

توجه شما را بدون هیچ توضیحی به خبر زیر از خبرگزاری زنان ایران - تهران جلب می کنم:  

 

فیلمبرداری «زنان ونوسی، مردان مریخی» به پایان رسید

پرینت1389/01/25
11:18

خبرگزاری زنان ایران – تهران
سرویس فرهنگی – فیلم

 

خبرگزاری بین المللی زنان ایران : فیلمبرداری فیلم سینمایی «زنان ونوسی ، مردان مریخی» به کارگردانی کاظم راست‌گفتار به پایان رسید .

به گزارش سرویس فرهنگی خبرگزاری زنان ایران ، فیلمبرداری این اثر با مدیریت «علیرضا زرین‌دست» در لوکیشن‌های مختلفی در تهران انجام شد و سکانس‌های برفی آن در پیست اسکی دیزین فیلمبرداری شد.

امین حیایی، بهاره رهنما، شیلا خداداد ،‌ امیرحسین رستمی ، سحر زکریا ، شراره رخام در «زنان ونوسی، مردان مریخی» ایفای نقش کردند.

در خلاصه داستان «زنان ونوسی، مردان مریخی» آمده: همسر مهندس جوانی به نام سعید وی را مجبور می‌کند مبلغ هنگفتی قرض کرده و او را برای اسکی و تفریح به فرانسه و کوه‌های آلپ بفرستد. در آلپ هنگام اسکی، زن در یک یخچال طبیعی سقوط کرده و می‌میرد. سعید پس از بیرون آمدن از بهت و حیرت ناشی از مرگ همسرش با دختر دیگری ازدواج می‌کند، اما بلافاصله بعد از ازدواج جسد یخ زده همسر قبلی در کوه آلپ پیدا می‌شود و در اثر اتفاقی زنده شده و به ایران برمی‌گردد ... و این سرآغاز ماجرایی طنز‌آمیز و عجیب و غریب می‌شود به نام زنان ونوسی، مردان مریخی.

لیست عوامل این فیلم عبارتند از: تهیه‌کننده: سید محمدرضا مفیدی، محصول آمایش هنر،گروه کارگردانی: کارگردان: کاظم راست گفتار، دستیار اول و برنامه‌ریز: محمدجواد رجب‌زاده، دستیار دوم: محمدرضا زاهدیان، منشی صحنه: سپیده سپهر آرا، گروه نویسندگان: حسین مثقالی و شعله نیک‌روش، عکاس: احمدرضا شجاعی، گروه فیلمبرداری: مدیر فیلمبرداری: علیرضا زرین دست، دستیاران: مهرداد لشگری، بهرام مشایی، رضا نوروزی، محمد کریمی، هادی جعفری، گروه صدا: صدابرداران: محمود خرسند، وحید دوزنده، دستیار صدا: سهیل متولی، گروه گریم:طراح گریم:عبدالله اسکندری، مجریان: بابک اسکندری، سالومه اسکندری، سینا خاکسار، بانو سام خطره، گروه صحنه و لباس: طراح صحنه و لباس: ویشکا آسایش، دستیاران: مهیار اسماعیلی‌پور، فروغ شاهسوند ، دستیار لباس: شراره احمدی، مسئول هنرور: خانم حسینی، سینه موبیل: حسین‌زاده، گروه تولید و تدارکات: مدیر تولید: مجتبی متولی، مدیر تدارکات: حمید پرهیز، دستیاران: محمد قربانی، مهرزاد چلنگر، ابوالفضل لطفی، بازیگران: امین حیایی، بهاره رهنما، شیلا خداداد،‌ غلامحسین لطفی، یوسف صیادی، امیرحسین رستمی، اکرم محمدی، سحر زکریا، شراره رخام، الیکا عبدالرزاقی، رامش صفایی، مژگان جودی، مهدی صباغی، سیدابراهیم بحرالعلومی، احمد ایراندوست، سارا میرزایی، الهه حصاری، آتنا بهگام .

کدخبر : 89012519

دو خواهر رفتند خانه بخت!!

 

 مقدمه: چند وقت بود می خواستم مطالب وبلاگ فیلمنامه را که جایی برای معرفی طرحها و فیلمنامه های سینمایی و تلویزیونی ام بود به این وبلاگ منتقل کنم و عنوان وبلاگ شخصی ام را بر آن بگذارم اما هر بار فرصت نمی شد تا اینکه فرصت مغتنمی در یکی از مسافرتهایم پیش آمد واین کار را شروع کردم.  

در ادامه سومین مطلبی را که در وبلاگ فیلمنامه نوشتم برایتان نقل می کنم. بقیه را هم به مرور منتقل خواهم کرد.

 
 
دلم می خواست این مطلب را بعد از اکران فیلم دو خواهر بنویسم اما به دلایل مختلف نشد. شاید هم نوشتنش بعد از حدود سه ماه جای تعجب باشد اما به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.  

دو خواهر فیلمی کمدی بود که به نویسندگی من و همسر عزیزم شعله نیک روش و به کارگردانی محمد بانکی در سال 87 در اصفهان ساخته شد و در اکران عید فطر سال 88 در تهران و شهرستانها به روی پرده رفت. محمد رضا گلزار ، نیکی کریمی ، الناز شاکر دوست ،‌حامد کمیلی و مهرنوش بختیاری از بازیگران اصلی فیلم بودند و فیلم با فروش یک میلیارد و اندی میلیون تومان عضو باشگاه میلیاردی ها شد.  

ماجرای فیلمنامه و فیلم دو خواهر به سال 85 برمی گردد. آقای بانکی فیلمنامه ای به نام آقابالاسر از من خوانده و پسندیده بود. مدتی وقت صرف کردیم تا به قول ایشان آماده ارائه به ارشاد شود. چون در فیلمنامه من کمی بی پروایی وجود داشت و موضوعش به قول معروف ملتهب بود. فیلمنامه تغییر یافته آماده شد اما ارشاد پروانه ساخت نداد! 

کمی بعد آقای بانکی با من تماس گرفت و گفت فیلمی سراغ نداری که بشود آن را آداپته کرد؟ (آداپته عبارت محترمانه کپی کردن است!) من زیاد مایل به این کار نبودم ولی ایشان به درستی گفتند  که همه دارند در سینما این کار را می کنند. منتها بعضی می پیچانند تا معلوم نشود بعضی هم علنی این کار را انجام می دهند. من قبول کردم. مدتی قبلش من فیلمی به نام دو تا زیاده (Tow Much) دیده بودم که دوست عزیزم آقای گلبهار به من معرفی کرده بود. آن را به آقای بانکی دادم و ایشان بلافاصله پسندید. طرحی از روی آن نوشتیم و ارشاد هم بلافاصله پروانه ساختش را صادر کرد! 

صحنه های غیر اخلاقی فیلم را در آوردیم و به جایش خواستگاری گذاشتیم و یک روانشناس وارد داستان کردیم تا قهرمانهای مشکلدار فیلم را راهنمایی کند. بقیه داستان تقریباً‌همان است که در فیلم خوش ساخت دو تا زیاده بود و مایی که وارد این ورطه شده بودیم دلیلی برای عوض کردنش نمی دیدیم!  

در زمان اکران فیلم بر خلاف تصورم کسی به کپی بودن فیلم گیر نداد و حتی با عباراتی مثل یک کپی تر و تمیز ، به نظرم از آن تقدیر هم کردند. بلکه بیشتر نقدهای به قول معروف منفی متوجه کارگردانی بود که چون من کارگردان فیلم نیستم جوابی به آنها نمی دهم. 

به هر حال به نظرم تجربه جالبی بود و من از آن خیلی چیز یاد گرفتم. امیدوارم شما هم . . . 

در ادامه متن کامل و نهایی فیلمنامه دو خواهر را در قسمت ادامه مطلب درج می کنم. ضمناً‌ منتظر CD وDVD فیلم در نوروز 89 باشد.  

 15 اسفند 1388 

 

بدشانس کیش و مات شد!

 

 مقدمه: چند وقت بود می خواستم مطالب وبلاگ فیلمنامه را که جایی برای معرفی طرحها و فیلمنامه های سینمایی و تلویزیونی ام بود به این وبلاگ منتقل کنم و عنوان وبلاگ شخصی ام را بر آن بگذارم اما هر بار فرصت نمی شد تا اینکه فرصت مغتنمی در یکی از مسافرتهایم پیش آمد واین کار را شروع کردم.  

در ادامه دومین مطلبی را که در وبلاگ فیلمنامه نوشتم برایتان نقل می کنم. بقیه را هم به مرور منتقل خواهم کرد.  

 
  
      بالاخره فیلم سینمایی کیش و مات به تهیه کنندگی و کارگردانی جمشید حیدری در مرداد و شهریور در تهران و شهرستانها اکران شد. در این فیلم حمید گودرزی و الناز شاکردوست نقشهای اصلی را بر عهده داشتند و اکبر عبدی ، بهنوش بختیاری ، نیما شاهرخ شاهی و جمعی دیگر از هنرمندان به ایفای نقش پرداختند. فروش فیلم متوسط بود و برای تهیه کننده و کارگردان غیر قابل قبول. من هم به عنوان فیلمنامه نویس یا به عبارت بهتر نویسنده فیلمنامه اولیه دلم می خواست فیلم بیشتر بفروشد اما چنین نشد. اینکه چرا فیلم کیش و مات مخاطب زیادتری جلب نکرد دلایل زیادی دارد اما من از منظر فیلمنامه می خواهم چند سطری در این مورد بنویسم.  

      در سال 84 بود که بنا بر یک آشنایی اتفاقی من فیلمنامه ای را به نام بدشانس به جمشید حیدری دادم. ایشان از فیلمنامه بدش نیامد اما رفت فیلم گیس بریده را ساخت. بعد از اکران گیس بریده یک روز در تابستان 86 تلفن زد و مرا به دفترش دعوت کرد. فیلمنامه ای به نام کیش و مات نوشته و ثبت کرده بود ولی موفق به گرفتن پروانه ساخت برای آن نشده بود. می خواست فیلمنامه بدشانس مرا بسازد اما چون پرونده درخواست پروانه ساختش در ارشاد مفتوح بود ، پیشنهاد کرد بدشانس را به نام کیش و مات ارائه دهد و قصد داشت آن را در جزیره کیش هم بسازد. من هم قبول کردم قافل از اینکه با قبول این پیشنهاد بدشانسم کیش و مات خواهد شد! 

     من فیلمنامه بدشانس را که در شهری مثل تهران می گذشت برای تولید در کیش بازنویسی کردم و پس از چهار پنج بار رفت و برگشت رضایت جمشید حیدری جلب و قرار شد فیلم را کلید بزند. یک سال و اندی گذشت. یک روز در زمستان 87 ابراهیم وحید زاده به من تلفن زد و خبر دار شدم که کیش و مات به نام نویسنده دیگری ساخته شده است. به جمشید حیدری تلفن زدم و پیشش رفتم. شروع کرد به گفتن ماجراهایی که من از آن سر در نیاوردم . . . و در پایان قرار شد در تیتراژ و پوستر و اخبار فیلم اسم مرا به عنوان نویسنده درج کند و خشایار الوند به عنوان بازنویس. همینطور هم شد. 

     بالاخره در تابستان 88 به اتفاق همسر و دخترم رفتیم به دیدن فیلم. راضی ام نکرد. به نظرم فیلمنامه در بازنویسی شلخته شده بود. بیشتر تلویزیونی بود تا سینمایی. یک سوم آخر فیلم بهروز (قهرمان داستان) هیچ کاره بود و دیگران کار را جمع کردند. از همه مهمتر فرضیه دراماتیک فیلمنامه تقریباً بطور کامل از بین رفته بود. در فیلمنامه اصلی پس از اینکه بهروز در بیمارستان  می فهمد که در خودکشی هم بدشانسی آورده ، تصمیم می گیرد همان جا کار خودش را تمام کند اما پریسا به او می گوید کسانی که در زندگی همیشه بدشانسی می آورند یک شانس خیلی بزرگ در انتظارشان است. بهروز هم حرف او را قبول می کند و خودش را نمی کشد. چون احساس می کند شانس خیلی بزرگی که پریسا قولش را داده خود اوست و عاشقش می شود. از این به بعد کل داستان در فیلمنامه بر اساس همین موضوع پیش می رود اما در فیلم متاسفانه خبری از این مسئله وجود ندارد.   

     در ادامه برای علاقمندان متن کامل فیلمنامه کیش و مات را که من بر اساس فیلمنامه بدشانس نوشتم درج می کنم. 

۱۸ مهر 1388 

 

فیلمنامه نویس مهندس سینماست!

 مقدمه: چند وقت بود می خواستم مطالب وبلاگ فیلمنامه را که جایی برای معرفی طرحها و فیلمنامه های سینمایی و تلویزیونی ام بود به این وبلاگ منتقل کنم و عنوان وبلاگ شخصی ام را بر آن بگذارم اما هر بار فرصت نمی شد تا اینکه فرصت مغتنمی در یکی از مسافرتهایم پیش آمد واین کار را شروع کردم.  

در ادامه اولین مطلبی را که در وبلاگ فیلمنامه نوشتم برایتان نقل می کنم. بقیه را هم به مرور منتقل خواهم کرد.  

 

یادم هست چند سال پیش در یک گردهمایی در خانه سینما استاد عزیزم فرهاد توحیدی گفت: فیلمنامه نویس مهندس سینماست! از آنجایی که از بد حادثه تحصیلات من هم در رشته مهندسی است و خود را مهندس می دانم بدجوری به خود گرفتم و سخت تلاش کردم تا آنچه از مهندسی می دانم در فیلمنامه نویسی هم به کار بندم. 

حاصل کارم (که امیدوارم حاصل عمرم نباشد) و همگی ساخته شده به اختصار اینهاست : 

نگارش و همکاری در چهار فیلمنامه سینمایی معادله- قلقلک-کیش و مات - دو خواهر  

همکاری در نگارش فیلمنامه سریال تلویزیونی دردسر والدین به کارگردانی مسعود نوابی

نگارش و همکاری در ۸ اپیزود از مجموعه تلویزیونی کاکتوس ۲ به کارگردانی محمدرضا هنرمند

نگارش مجموعه تلویزیونی در کنار هم به اتفاق همسر عزیزم شعله نیک روش 

طراحی و نگارش قسمتهای اولیه مجموعه طنز شبانه باجناقها

طراحی و نگارش فیلمنامه اولیه مجموعه طنز شبانه تنفس در اتاق اکسیژن  

یکی از فیلمنامه های کوتاهم را هم به نام آبگینه که در دوران آموزش فیلمنامه نویسی حرفه ای در باغ فردوس نوشتم دوست عزیزم داریوش یاری ساخت. 

امیدوارم کارهای مهندسی فرصت دهد تا نوشته های ساخته شده ام را در وبلاگ قرار دهم.  

طرح ها و فیلمنامه های دیگری هم دارم که بیشتر آنها در ژانر کمدی و طنز است و اگر دوستانی مایل به ساخت آنها باشند می توانم در اختیارشان قرار دهم.

۲۹ مرداد ۱۳۸۸