وقتی نگاهت می کنم آرام می گیرد دلم
چشمم به راهت می کنم آرام می گیرد دلم
وقتی که بعد از این همه سرگشتگی٬ یک ثانیه
سر در پناهت می کنم آرام می گیرد دلم
وقتی زلیخای دلم غرق جمالت می شود
یوسف به چاهت می کنم آرام می گیرد دلم
وقتی که باران می زند بر شیشه چشمم٬ نظر
بر روی ماهت می کنم آرام می گیرد دلم
وقتی به آتش می کشد غم٬ برگ خشک طاقتم
مِهرِ گیاهت می کنم آرام می گیرد دلم
وقتی دروغ از هر طرف بیخ حقیقت می زند
ترک بلاهت می کنم آرام می گیرد دلم
خورشید می سوزم من از هُرم نگاهت ٬ بندگی
چون پادشاهت می کنم آرام می گیرد دلم
وقتی عبور می کنی از ذرات آبی ذهنم
هزار پروانه ی رنگین را
بر تنم به رقص می آوری و سرود فاصله